خلاصه ای از آنچه دکتر پیغامی در جلسه اول این درس مطرح کردند:

بسمه تعالی

جلسه اول : تاریخ عقاید اقتصادی

در بسیاری از موارد ما تئوری هایی را می خوانیم، فارغ از اینکه این تئوری برای چه مسئله ای بوده است و آیا تصور و تکامل اقتصاد ایران در مقابل اقتصاد کشورهای دیگر در آن فاز تاریخی هستند که این دو اقتصاد با هم مشابهت داشته باشند؟ آیا مثلا ساختار بازار سرمایه ی کشور ما و کشور مثلا فرانسه قابل مقایسه هستند که تئوری های بازار سرمایه ی آن کشور به کشور ما وارد شود یا اینکه شاید بازار سرمایه ی ما شباهت زیادی به بازار سرمایه ی قرن ۱۸ انگلستان داشته باشد که اگر اینگونه باشد ما باید برای تکامل و بهبودی و یا آسیب شناسی بازار سرمایه ی خود بازار سرمایه ی قرن ۱۸ انگلستان را دنبال کنیم. این موارد با کمک تاریخ به دست می آید.

مطالب ۱۵۰ سال اخیر علم اقتصاد به صورت سانسور شده به ما آموخته می شود. آقای «دیوید رومر» کتاب اقتصاد کلان می نویسد و در کتابش از مکتب و فرقه ی اقتصاد کلانی که خودش به آن قائل است حتی یک کلمه هم نمی نویسد. کتاب وی در بسیاری از دانشگاه های دنیا تدریس می شود و برای این منظور باید مبتنی بر حرف های نظریه ی حاکم باشد ولی در حرف های نظریه ی حاکم خیلی از اندیشه های اقتصادی سانسور می شود. جالب تر آن است که در عمل سانسور نمی شود. یعنی خود به یافته های جدید اقتصادی عمل می کند اما در آموزش آنها را سانسور می کند. ما اگر بخواهیم که با این سانسورها درگیر نشویم باید تاریخ اندیشه های اقتصادی را بدانیم و اگر بخواهیم که اندیشه ها کاربردی و عملی شوند، باید با وقایع گره بخورند.

ما هیچ اطلاعی از تاریخ معاصر ایران نداریم. فقط چند کتاب درباره ی تاریخ معاصر ایران نوشته شده است. اولین کتاب که در مورد اقتصاد ایران نوشته شده است کتاب «گنج شایگان» نوشته ی آقای جمال زاده است. این کتاب را جمال زاده برای آلمانی ها نوشت زیرا آلمانی ها می خواستند که ایران را غارت استعماری کنند و به کسی نیاز نداشتند که ساختار اقتصادی، مزیت ها و فرصت های اقتصادی ایران را توصیف کند تا بتواند ایران را غارت کنند. دومین کتاب درباره ی اقتصاد ایران کتابی است که «چارلزایسری» آن را نوشت.

                                                                           

 دانلود صوت جلسه پیش گفتار 

 

    تا کنون نظری ثبت نگردیده است.

http://