۱۳ بانکدار؛اشغال وال استریت و بحران مالی بعدی
جانسون و کواک در کتاب ۱۳ بانکدار، بحران مالی را در قالب نبردی میان دیدگاههای همیلتون و جفرسون در باب بانکداری توصیف مینمایند. بنا به گفته نویسندگان این کتاب دیدگاه همیلتون در باب بانکهای بزرگ و قدرتمند همواره جزو جدایی ناپذیر سیستم مالی مدرن بوده است.
<p style=”text-align: justify;”><span style=”color: #333333;”><a href=”http://www.amazon.com/13-Bankers-Takeover-Financial-Meltdown/dp/030747660X” target=”_blank”><span style=”color: #333333;”>کتاب ۱۳ بانکدار: اشغال وال استریت و بحران مالی بعدی، سیمون جانسون و جیمز کواک، انتشارات کتابهای پانتئون، نیویورک، ۲۰۱۰، ۳۰۴ صفحه.</span></a></span></p>
<p dir=”RTL” style=”text-align: justify;”><span style=”color: #0000ff;”>جانسون و کواک در کتاب ۱۳ بانکدار، بحران مالی را در قالب نبردی میان دیدگاههای همیلتون و جفرسون در باب بانکداری توصیف مینمایند. بنا به گفته نویسندگان این کتاب دیدگاه همیلتون در باب بانکهای بزرگ و قدرتمند همواره جزو جداییناپذیر سیستم مالی مدرن بوده است</span>. با این حال، آنها ادعا میکنند برای آنکه وضع مقررات موفقیتآمیز باشد، وجود دیدگاه جفرسون در باب بانکهای کوچک نیز الزامی است.</p>
<p dir=”RTL” style=”text-align: justify;”><span style=”color: #0000ff;”>این کتاب به بررسی جزئیات نبرد جکسون با دومین بانک ایالات متحده می پردازد و قایل به آن است که جکسون هیچ چاره دیگری بجز منقضی نمودن امتیاز این بانک نداشته چون این بانک به جایی رسیده و آنقدر بزرگ شده بود که میتوانست «اقتصاد را در راستای اهداف خودش دگرگون کند» (ص.۲۰).</span> جانسون و کواک سپس از این تحلیل برای توضیح بحران مالی دهه ۱۹۹۰ آسیای شرقی استفاده میکنند. تأکید آنها در اینجا آن است که ارتباطات (گاهاً خانوادگی) نزدیک میان رهبران سیاسی و کسب و کارهای بزرگ منجر به آن شده که سیاستمداران به یاری آن دسته کسب و کارهایی روی بیاورند که موجب ایجاد بحران استقراض بودند. اندیشه محوری این است که اندازه این بنگاهها موجب شده بود آنها سرمایه های سیاسی بسیاری به دست آورند، به این معنی که سیاستمداران بدون وجود هیچ مقرراتی و در جهت خلاف گامهای ضروری برای کمک به احیای اقتصاد خود، تصمیم گرفتند برای آنها ضمانت نمایند.</p>
<p dir=”RTL” style=”text-align: justify;”><span style=”color: #0000ff;”><a href=”http://old.madreseeqtesad.ir/main/wp-content/uploads/2014/05/Simon-Johnson.jpg”><img class=”size-full wp-image-6336 alignright” title=”جانسون” alt=”Simon-Johnson” src=”http://old.madreseeqtesad.ir/main/wp-content/uploads/2014/05/Simon-Johnson.jpg” width=”300″ height=”225″ /></a>جانسون و کواک این اندیشه را به بحران مالی فعلی ارتباط میدهند. آنها ادعا میکنند که اصلیترین مشکل، اندازه بانکهاست، نه به لحاظ اهمیت سیستماتیکی که دارند، بلکه به این خاطر که اندازه این بانکها به آنها اجازه می دهد بخش زیادی از سرمایه های سیاسی را به دست آورند.</span> آنها با این سرمایه سیاسی، قادرند در رقابتهای سیاسی سرمایهگذاری کرده و در عوض با مقرراتی سهل تر روبرو شوند. جانسون و کواک ادعا میکنند به همین دلیل بود که کنگره امریکا نتوانست مقررات محکمی طی بحران وامهای بدون پشتوانه وضع نماید یا محدودیتهای سختگیرانه ای در مورد پول های دستگردان (bailout money)<a title=”” href=”file:///F:/ESHRAQ/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%20%D8%A8%D8%B1%2013%20%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D8%B1.docx#_ftn1″>[1]</a> اعمال نماید. آنها با رسیدن به پیشنهاد خود مبنی بر اصلاحات اقتصادی، نتیجه گیری نموده و بیان میکنند که بانکها می بایست به لحاظ اندازه، محدودیتهای سختگیرانه ای داشته باشند تا قادر نباشند مقررات را دستکاری نمایند.</p>
<p dir=”RTL” style=”text-align: justify;”><span style=”color: #0000ff;”>گرچه این کتاب نگارش خوبی دارد، اما خالی از عیب هم نیست. این ادعا که فقط اندازه بانکها است که موجب می شود بتوانند قدرت سیاسی به دست آورند زیاد قانع کننده نیست. جانسون و کواک در راستای بحث پیرامون مسئله بانکداری سایه تلاش اندکی مبذول داشته اند. آنها بجای بحث پیرامون مسئله مقررات زدایی، به عنوان مشکلی مجزا، آن را به عنوان پیامدی از توانایی بانکها در کنترل مقررات مورد بحث قرار میدهند.</span> گرچه این مطلب تا اندازهای صحیح است، بانکداری سایه پیامدهای مخصوص به خود را بر اقتصاد خواهد داشت و شکست در قانونمندسازی چنین شیوه هایی بدون توجه به اندازه نهاد مورد نظر، مشکلاتی را ایجاد خواهد نمود. بسیاری از بانکهای کوچک در حال سقوط میتوانند اثری مشابه یک بانک بزرگ در حال سقوط داشته باشند. به علاوه، جانسون و کواک زیاد بر نحوه چگونگی تحصیل سرمایه سیاسی توسط بانکها تمرکز نمیکنند. بانکهای بزرگ قادرند بر تغییرات مقرراتی تأثیرگذار باشند زیرا قوانین فعلی در خصوص تأمین بودجه رقابتها[ی سیاسی] به آنها اجازه میدهد به سیاستمداران کمک نموده یا آنها را تحت فشار قرار دهند. گرچه این مطلب بیش از هر چیز با استدلال جانسون و کواک در ارتباط است،</p>
<img class=” wp-image-6337 alignleft” title=”کواک” alt=”james_kwak.top” src=”http://old.madreseeqtesad.ir/main/wp-content/uploads/2014/05/james_kwak.top_.jpg” width=”285″ height=”218″ />
<p dir=”RTL” style=”text-align: justify;”>اما به آن نپرداختهاند. محدود ساختن کمکهای نقدی بنگاهها، یا حتی الزام تمام سیاستمداران به استفاده از بودجه های عمومی مانع از آن خواهد شد که بانکها از طریق کمکهای مالی به رقابتها[ی سیاسی]، سرمایه سیاسی به دست آورده و در نتیجه این مشکل از بین خواهد رفت.</p>
<p dir=”RTL” style=”text-align: justify;”><span style=”color: #0000ff;”>در هر حال این کتاب ویژگیهای مثبتی دارد. جانسون و کواک توصیف بینظیری از تغییرات مقررات اعمال شده در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ ارایه کردهاند. آنها در باب رویکرد گرینزپن<a title=”” href=”file:///F:/ESHRAQ/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%20%D8%A8%D8%B1%2013%20%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D8%B1.docx#_ftn2″><span style=”color: #0000ff;”>[۲]</span></a> و دگرگونی سیاست به لحاظ پاسخگو شدن بجای بازدارنده بودن توضیحات خوبی ارایه کردهاند و توضیحات آنها نشان میدهد مقررات و پاسخها به منظور خدمت به بانکها و نه خدمت به مردم تبیین شده بوده اند.</span> به علاوه در تحلیل آنها در مورد چرایی ناکامی دولت اوباما برای مقرراتبخشی بانکهای بزرگ ارتباطاتی با اثر هایمن مینسکی<a title=”” href=”file:///F:/ESHRAQ/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%20%D8%A8%D8%B1%2013%20%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D8%B1.docx#_ftn3″>[۳]</a> وجود دارد. جانسون و کواک به توضیح این مطلب پرداختهاند که باور به درستی بازار آزاد خودترمیمگر (a self correcting free market) هنوز در میان بسیاری از اعضای کنگره وجود دارد. بنا به گفته مینسکی «اگر نظریه با نحوه رفتار اقتصاد در تضاد باشد، از اصلاحات کار زیادی برنخواهد آمد»<a title=”” href=”file:///F:/ESHRAQ/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%20%D8%A8%D8%B1%2013%20%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D8%B1.docx#_ftn4″>[۴]</a> تمام صاحبنظران، مانند مینسکی در پی نشان دادن این مطلب هستند که مادامی که ذهنیت متصدیان در باب چگونگی عملکرد بازار تغییر نکند، شانس کمی برای تحقق اصلاحات واقعی وجود خواهد داشت چون هرگونه تلاشی در راستای مقررات بخشی نظریهای ناصحیح را دنبال خواهد کرد. به همین دلیل است که جانسون و کواک معتقدند دیدگاه جفرسون مبنی بر اینکه بنگاههای کوچک کلید موفقیت اقتصادی می باشند باید جایگزین دیدگاه همیلتون مبنی بر اینکه بنگاههای بزرگ برای رشد ضروری هستند شود.</p>
<p dir=”RTL” style=”text-align: justify;”>در مجموع، جانسون و کواک توضیح خوبی در مورد چرایی بروز بحران مالی و چرایی کند بودن روند وضع مقرراتی در باب عملکردهای ناایمن، توسط کنگره ارایه نمودهاند. این کتاب عملکرد خوبی نیز در توضیح تاریخچه بحران مالی و دلیل بروز آن دارد، اما راهحلهای پیشنهادی آن همه مشکلات را در بر نگرفته است؛ توجه اصلی بر حل مشکل سرمایه سیاسی متمرکز شده نه شیوههای ناایمن. <span style=”color: #0000ff;”>بااین وجود، کتاب مورد نظر برای کسانی که به درک ماهیت سیستم سیاسی و نحوه ایفای نقش گسترده سرمایه فرهنگی در تعیین محتوای قوانین تصویبی علاقمندند بسیار مناسب است. این کتاب همچنین ابزار مفیدی برای درک عمیق نحوه تغییر مقررات از اوایل دهه ۱۹۷۰ میباشد. با این حال، آن دسته کسانی که به دنبال یافتن پیشنهاداتی هستند که بتواند سیستم مالی قدرتمند و باثباتی ایجاد نماید، احتمالاً باید در جای دیگری به جستجو بپردازند. </span></p>
<p dir=”RTL” style=”text-align: justify;”>جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید به سایت اینترنتی کتاب به نشانی <a href=”http://13bankers.com/” target=”_blank”>13bankers.com</a> مراجعه نمایید.</p>
<div style=”text-align: justify;”>
<hr align=”right” size=”1″ width=”33%” />
<div>
<p dir=”RTL”><a title=”” href=”file:///F:/ESHRAQ/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%20%D8%A8%D8%B1%2013%20%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D8%B1.docx#_ftnref1″>[۱]</a> Bailout money به معنی پولی است که دولت از منبع درآمدهای مالیاتی خود به بنگاههای بحرانزده میپردازد تا مشکلات آنها برطرف شود. این مبلغ معمولاً باید ظرف مدت کوتاهی و با بهره زیادی بازگردانده شود (مترجم).</p>
</div>
<div>
<p dir=”RTL”><a title=”” href=”file:///F:/ESHRAQ/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%20%D8%A8%D8%B1%2013%20%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D8%B1.docx#_ftnref2″>[۲]</a> Greenspan Put به رویکرد سیاست پولی اطلاق میشود که توسط الن گرینزپن و سایر اعضای دولت فدرال امریکا اعمال شد (مترجم).</p>
</div>
<div>
<p dir=”LTR”><a title=”” href=”file:///F:/ESHRAQ/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%20%D8%A8%D8%B1%2013%20%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D8%B1.docx#_ftnref3″>[۳]</a> Hyman Minsky</p>
</div>
<div>
<p dir=”LTR”><a title=”” href=”file:///F:/ESHRAQ/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%20%D8%A8%D8%B1%2013%20%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D8%B1.docx#_ftnref4″>[4]</a> Minsky 1986, 198</p>
</div>
</div>
نظر شما چیست ؟
دیدگاه ها
تا کنون نظری ثبت نگردیده است.