جلسه هفتم
دوران رنسانس
در جلسه هفتم درس تاریخ عقاید دکتر پیغامی عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق به بررسی دوران رونسانس و اتفاقات تاریخی و اقتصادی آن میپردازد
کتر پیغامی در جلسه هفتم از سلسله درس گفتار های اقتصادی به ما مباحث زیر اشاره داشتند:
دوران رنسانس
شیخ طوسی «ره» درقرن پنجم مباحثی درمورد عرضه وتقاضا ارائه می کند.شیخ طوسی بیان می کند که«قیمت تقدیر بدل است نه خود بدل واما قیمت عبارت ازتقدیر(اندازه گیری)ارزش بدل که بدان اشیاء فروخته می شود وخود بدل را قیمت می نامند وکسی که درهم ودینار دارد را نمی گویند که قیمت به همراه دارد،هرچند آنها را ما به ازای قیمتی کالاها قرار می دهد.قیمت می تواند گران یا ارزان باشد و ارزانی عبارت است از تنزل قیمت ازسطح عادی خود حسب زمان ومکان معین.لذا کاهش قیمت یخ درکوهستان سردسیریا در زمستان ارزانی نامیده نمی شود.گرانی هم ارزانی قیمت است ازسطح عادی آن درزمان ومکان مشخص،شبیه آنچه که درباره ارزانی گفتیم.وارزانی وگرانی به کسی که مسبب آنها شود نسبت داده می شود،اگرسبب آنها از ناحیه ی باری تعالی باشد(مثلا خشکسالی و…)به ذات ایشان واگر سبب آنها ازجهت بندگان باشد به آنها نسبت داده می شود.
آنچه در ارزانی سببش ازناحیه ی خدای متعال است عبارت است ازافزایش محصول وکاهش مردم و نقصان درخواسته های ایشان،پس دراین شرایط ارزانی حاصل می شود وبه خدای تعالی نسبت داده می شود.سبب گرانی هم عکس این حالت است،کاهش محصول،افزایش مردم وتقویت خواسته های ایشان.پس دراین شرایط گرانی حاصل می شود وبه خدای متعال نسبت داده می شود.علل ارزانی از ناحیه ی بندگان هم جمع آوری محصول وفروش آن وسوق دادن مردم به سوی آن والزام ایشان به کاهش قیمت است وعکس این هم درگرانی است که مردم محصولات را احتکار کنند وازپخش آن ممانعت ورزند و به قیمت های بالا قیمت گذاری کنند،درچنین مواردی گرانی وارزانی به بندگانی که مسبب آنها بودند نسبت داده می شود.
مفهوم لغوی رنسانس یعنی«نوزایی».قرون چهاردهم،پانزدهم وشانزدهم تحت عنوان رنسانس نامیده شده اند وتاریخی است که اروپا را ازقرون وسطی به قرون مدرن هدایت می کند.این تاریخ ویژگی هایی داشته است ازجمله اینکه دعاوی فلسفی ای درتمام قرون وسطی وجود داشته است که درتمام این دعاوی چند جریان باهم رقابت داشتند:جریان ارسطویی،جریان فیثاغورث،جریان افلاطون،البته جریان ارسطویی حاکم بوده است.وجهه ی عمده ی جریان فیثاغورثی نگاه کمی گرایی آن بود.فیثاغورث جمله معروفی دارد که می گوید«دنیا ازاعداد تشکیل شده اند»این نوع نگاه که دنیا ازعدد تشکیل شده است ادامه پیدا می کرد به اینکه ما در دنیا قائل به یک نظم ریاضی بزرگ باشیم.اما نگاه ارسطویی خیلی نگاه کیفی داشت.
ویژگی دوم رنسانس درعرصه ی صنعت وبه تعبیری اقتصاد اتفاق می افتد.دنیای دوران قرون وسطی مبتنی بر زمین وکشاورزی بود،صنایع کوچک کم کم دور هم جمع شدند وصنعت جان دیگر گرفت،صاحبین حرف وصنایع یک تشخصی پیدا کردند،علت رونق صنعت این بود که انقلاب کشاورزی خوب نتیجه داد.درانقلاب کشاورزی بهره وری افزایش پیدا کرد،رانت(اجاره زمین)افزایش پیداکرد،صاحبان تجارت(به مفهوم ساده ی آن)نیزسود بردند.تحول دوم این بود که طبقه ی پیله ور وصنعت گر که معمولا طبقه ی پایین جامعه بودند به طبقه ی متوسط تبدیل شدند.بنابراین در رنسانس شاهد تحولی در بیزینس ،اقتصاد و تحولات اجتماعی که پیرامون این قضیه شکل می گیرد،هستیم.
تحول سوم بحث کلیسا است که قدرت آن روبه افول بوده است.چون قدرت صنعتگران بیشتر شده ودر مقابل کلیسا می ایستد.همه این تحولات تحت عنوان دوران رنسانس(نوزایی)نامیده می شود.همزمان با این دوران فعالیت های علمی نیز رونق پیدا کردند.آنچه که در این دوران اتفاق افتاد این بود که نوعی ابزارگرایی یا تکنیک زدگی بین اروپایی ها پیداشد،بنابراین به علم موجود راضی نبودند.حوزه ی سیاسی کم کم به شکل دولت-ملی شده بود.امپراطوری روم ازبین رفته وبه حکومت های محلی تبدیل شده بود.آرام آرام تجارت مسلمانان درتجارت اروپایی ها شکل گرفته بود وعده ای تحت عنوان طبقه ی سوداگر پیداشد.باکنار هم قراردادن همه ی این تحولات شاهد انقلاب اقتصادی،علمی،سیاسی ومذهبی در دوران رنسانس هستیم.
جریان فرهنگی رنسانس در قالب معماری،نقاشی وهنر فراوان بوده است.انقلابات فکری،دگرگونی های اجتماعی،سیاسی وهنری بوده است وشخصیت هایی مثل داوینچی به شهرت می رسند.داوینچی ازیک طرف یک هنرمند واز طرف دیگر یک صنعتگرمحسوب می شود.
دردوران رنسانس سعی شد فلسفه ی یونان باتعالیم حضرت مسیح(ع)تفسیر شود.اروپایی ها کتاب های اصیل فلسفه ی یونانی راازعرب ها ترجمه می کردند و مشاهده می کردند که با تعالیمی که حکمای کلیسا معرفی می کنند خیلی تفاوت دارد وتعالیم مسلمانان عقلانی تر است. مباحث ریاضی،هندسه،جغرافیاو…درمسلمانان بسیارپیشرفته شده بود واین پیشرفت درکلیسا نبود.بنابراین یکی از مهمترین دلایل شکست کلیسا واثبات ناکارآمدی کلیسا تمدن اسلامی بود. دردانشگاه هایی مثل پاریس وآکسفورد آزاداندیش هایی مانند اوکهام درستی منطق ارسطو را زیر سوال بردند.کپرنیک نظریه ی مرکزیت خورشید راعرضه داشت.کپلر قوانین ریاضی راکشف کرد.گالیله درسال ۱۶۴۲بحث چرخش زمین به دور خورشید رامطرح می کند. دکارت هندسه ی تحلیلی را اختراع کرد.
نظر شما چیست ؟
دیدگاه ها
تا کنون نظری ثبت نگردیده است.