اقتصاددانان چگونه عمل میکنند و میاندیشند؟!
جهان در مدل عصارهای است از ۱۵ سال کار متمرکز [مری مورگان] فیلسوف و تاریخشناس اقتصاد. موضوع مورد نظر مری مورگان چگونگی بهرهگیری از مدلها توسط اقتصاد است. هدف وی آن است که «هم تاریخچهای از تابعیتپذیری در اقتصاد و هم فلسفهای بومی از علم برای اقتصاد ارایه دهد».
<div style=”text-align: justify;”>یادداشت زیر خلاصه ایست بر اثر مری مورگان اقتصاد دانانی انگلیسی به نام جهان در مدل،که در واقع کوششی است برای نشان دادن تاریخچه ای از تابعیت اقتصاد.این یادداشت توسط رابرت سوجن استاد اقتصاد آنجلیا انگلیس نگاشته شده است و سایت ترجمان نیز آن را ترجمه نموده است.</div>
<div style=”text-align: justify;”>
<p dir=”RTL”><strong>رابرت سوجن در مورد کتاب جهان در مدل می نویسد:</strong></p>
<p dir=”RTL”>این کتاب، کتابی طویل است که با شفافیت بسیار نگاشته شده و به لحاظ جزئیات تاریخی بسیار غنی میباشد. فصل آغازین که دستورالعمل سایر قسمتهای کتاب را بیان میکند، مباحثی از جدول اقتصادی فرانسوا کِنِه (Quesnay’s<i>Tableau Economique)</i> که احتمالاً اولین مدل اقتصادی است و همچنین مدل چرخههای اقتصاد خرد فریش (Frisch) را شامل میشود. فصول بعدی موضوعات روششناختی را با مطالعات تاریخی گستردهای در باب عمل مدلسازی ارتباط میدهند. این مطالعات مدل توزیع تولید اقتصادی ریکاردو، جعبۀ اجورث، مفهوم انسان اقتصادی استدلالگر، ماشین نیولین- فیلیپس، مدل IS-LM، نمودار عرضه و تقاضا و معمای زندانی را نشان میدهند.</p>
<p dir=”RTL”>من به عنوان فردی که در ابتدای راه مدلسازی اقتصادی است و تنها دانش محدودی از تاریخچه اقتصاد دارد، این مطالعات موردی را جالب و روشنساز یافتهام. من به ویژه از برداشت مورگان نسبت به دیوید ریکاردو و ماشین نیولین- فیلیپس لذت بردم.</p>
<p dir=”RTL”>ریکاردو در تاریخچه سنتی تفکر اقتصادی اغلب به عنوان اولین نظریهپرداز اقتصادی رسمی نام برده میشود. رویکرد وی به عنوان جانشینی برای انتزاعاتی دانسته میشود که به لحاظ ریاضیاتی قالبپذیرند، جانشینی برای تمایل گسترده آدام اسمیت به زندگی اقتصادی حقیقی. سبک استدلال وی کار با مثالهای عددی بهجای ارتباطات کیفی کلی- خام دانسته میشود و یا شاید به عنوان امتیازدهی واجبی به عدم آگاهی ریاضیاتی مخاطبانش تلقی میشود. مورگان تصویر بسیار متفاوتی ارایه مینماید، تصویری که در آن نظریه تولید و توزیع ریکاردو به «کشتزار مدل ریکاردو» بدل میشود (ص. ۷۳-۷۹). ریکاردو فقط سرمایهگذار موفقی نبوده که به اقتصاد روی آورده است. وی با دنبال کردن مسیر سنتی انگلیسی در راستای وضعیت اجتماعی، املاکی روستایی را خریداری نمود و به کشاورزی علاقه نشان داد. مورگان نشان میدهد که مثالهای عددی ریکاردو در مورد فرآیند تولید با گزارشات تجربیات کشاورزی کشاورزان مشابهت دارد. وی معتقد است مدلسازی ریکاردو، جدای از خشک و انتزاعی بودن، تعمیمی از تجربه کشاورزی بوده است؛ استراتژی وی در مدلسازی این بوده است که کل اقتصاد را به عنوان یک مزرعه نمایش دهد.</p>
<p dir=”RTL”>مدل هیدرولیک سیستم اقتصاد کلان، که ابتدا در سال ۱۹۴۹ توسط نیولین و فیلیپس در دانشگاه لیدز (Leeds) مطرح شد، به درستی شهرت یافته است. [این مدل] در اقتصاد معمولاً به عنوان چیزی کنجکاوانه و همچنین به عنوان ابزار کمک آموزشی خیالی تلقی میگردد. [این مدل] در رشته کامپیوتر یکی از اولین کامپیوترهای آنالوگ شناخته میشود. در فلسفه علم، مثالی است از اینکه چگونه مدلی میتواند بهجای وجود ریاضیاتی، وجود فیزیکی داشته باشد، در حالیکه از عناصری بسیار متفاوت با واقعیتی که ارایه مینمایند تشکیل یافته است. تاریخچه آن داستانی است جالب و مورگان آن را به خوبی نقل مینماید. وی نشان میدهد که نیولین و فیلیپس در ساخت ماشین خود میبایست مشکلات بنیادین موجود در نظریه اقتصاد کلان را در ارتباط با یکپارچگی سهام و گردش (stocks and flows) حل مینمودند. آنها به این دلیل قادر به انجام این کار بودند که علیرغم سایر اقتصاددانان کلان آن زمان، آنها بر دامنه هیدرولیک کار میکردند نه بر روی دامنه نمودارهای دو بعدی معادلات ریاضیاتی.</p>
<img class=”alignleft wp-image-3862″ title=”مری مرگان” alt=”Morgan-LSE100-compressed-and-cropped-twice” src=”http://makasebonline.ir/main/wp-content/uploads/2014/01/Morgan-LSE100-compressed-and-cropped-twice.jpg” width=”217″ height=”219″ />
<p dir=”RTL”>تفسیر فلسفی این مطالعات موردی، هم تاریخچهای از نقشی که مدلها فیالواقع در اقتصاد ایفا نمودهاند ارایه میدهد و هم برداشتی روششناختی از عمل مدلسازی. در تاریخچهای که مورگان ارایه مینماید، مدلها فقط از سالهای ۱۹۳۰ به بعد نقشی محوری در عمل علم اقتصاد پیدا کردهاند. اقتصاد کلاسیک بر مبنای اندیشه «قوانین جهانی» استوار بود. دو «سبک جدید» استدلال از اواخر قرن نوزدهم شروع به ظهور نمودند، هر دوی این سبکها با کاربرد ریاضی همراه بودند – «روش قیاس و برهان ریاضیاتی» و روش مدلسازی (ص.۱۸). مورگان تصدیق مینماید که رسم خط جداکننده میان این دو سبک آسان نیست و این امکان وجود دارد که دستهبندی وی مخالفانی داشته باشد. (برای مثال، وی والراس را به عنوان قائل به [روش] قیاس و برهان ریاضیاتی معرفی میکند، در حالیکه تشبیه کل اقتصاد به مزایدهای واحد را میتوان به عنوان شاهکاری از مدلسازی اقتصادی دانست). مورگان در تمام وقایع، شکی به دل راه نمیدهد که روش مدلسازی برای تسلط بر اقتصاد نظری ظهور یافته است. مدلها و مدلسازی «در تمام سطوح» اقتصاد «بومی هستد» (ص.۲) و به «طریق مبنایی عمل علم اقتصاد» مبدل شدهاند (ص.۳۹۷). اقتصاد مدرن «به علمی اجتماعی مبدل گشته که تا اندازه زیادی به مدلهای ریاضیاتی یا نموداری کوچک وابسته است، مدلهایی که هر کدام به طور جداگانه تکههای کوچک متفاوت اقتصاد را نمایش میدهند و هر یک تا حد زیادی به طور مستقل از یکدیگر عمل میکنند» (ص.۳۷۸-۳۷۹).</p>
<blockquote>
<p dir=”RTL”>برداشت مورگان از چیستی مدلها و همچنین از چیستی مدلسازی، از تلاشی در راستای تمیز قایل شدن میان مدلها و سایر انواع بازنمایی آغاز میشود. از نظر مورگان، تمایز اساسی آن است که مدلها «اشیایی کارکن هستند» (ص.۳۸۰)؛ مدلها منابعی برای استدلال فراهم میکنند. وی مفهوم <i>کاربرد مناسب</i> <i>(manipulation</i>) را برای مدلسازی ضروری میپندارد: «بازنمایی تنها زمانی به مدل تبدیل میشود که منابعی برای کاربرد مناسب داشته باشد» (ص.۲۷).</p>
</blockquote>
<p dir=”RTL”>مورگان مکرراً اعلام مینماید که مدلها دو کاربرد دارند: «مدلها ابزارهایی هستند برای بررسی و کنکاش: اقتصاددانان به بررسی و کنکاش در دنیای مدل اقتصادی میپردازند و از آنها [مدلها] برای بررسی و کنکاش در جهان اقتصادی که مدل ارایه مینماید بهره میجویند» (ص.۲۱۷). با این حال، همانطور که عنوان کتاب مورگان اشاره دارد، وی در مورد کاربرد اول مدلها، نسبت به کاربرد دوم حرفهای بیشتری دارد. وی با خلاصهسازی چگونگی کاربرد مدلها توسط اقتصاددانان میگوید: «آنها (اقتصاددانان) سؤالاتی مطرح میکنند، از منابع مدل برای اثبات چیزی بهره میجویند و آنچه در فرآیند مورد نظر اتفاق میافتد را شرح میدهند» (ص.۲۱۷-۲۱۸). این ترکیب از فعالیتها «نوعی تجربه» قلمداد شده است (ص.۳۱)؛ تشابه میان مدلسازی و تجربه مؤید تفاوتی اساسی با روش قیاس و اثبات ریاضیاتی است (ص.۳۳).</p>
<p dir=”RTL”><a href=”http://makasebonline.ir/1392/11/3861.html/attachment/9789″ rel=”attachment wp-att-3864″><img class=” wp-image-3864 alignright” title=”رابرت سوجن” alt=”9789″ src=”http://makasebonline.ir/main/wp-content/uploads/2014/01/9789.jpg” width=”158″ height=”230″ /></a></p>
<p dir=”RTL”>مورگان این برداشت را با «استدلال به وسیله مدلها» توصیف میکند و برای آن چهار مرحله برمیشمارد. گام اول ایجاد مدلی مربوط برای برخی از مشکلات تمایل است. گام دوم مطرح نمودن سؤالاتی است در باب «چیزی در مدل و یا در جهان». گام سوم «اثبات پاسخ سؤالات با استفاده از منابع مدل» است. و این همان نقطهای است که کاربردی بودن وارد میشود: پاسخ به وسیله کاربردی بودن در مدل به دست میآید. گام چهارم افزودن «شرحی» است که «به اثبات کمک مینماید پاسخها را به سؤالات و دامنه آنها مربوط نماید» (ص.۲۲۵). به نظر میرسد مفهوم این سخن آن باشد که چنانچه سؤالات به جهان مربوط باشند، پاسخها میبایست از شرح روایت حاصل گردند (زیرا مدل مدل فقط قادر است آنچه به خوی خود صحیح است را اثبات نماید).</p>
<p dir=”RTL”>به نظر میآید «کاربردی بودن» و «اثبات» بنا به برداشت مورگان تقریباً مفاهیمی تبادلپذیر باشند. وی ادعا مینماید که مدل به همراه «قوانین استدلالی» ایجاد میشود، قوانینی که توسط «نوع مواد اولیه مدل و یا زبانی که تحت آن نوشته شده و یا قالبی که دارد» محدود میگردند. این قوانین «بهطور مؤثر کاربردی بودن صحیح اقتصاددان و یا کاربرد آن مدل را تعیین مینماید». در مورد مدلهای ریاضیاتی، این قوانین نوعاً قوانین هندسه و یا جبر هستند و در مورد ماشین نیولین و فیلیپس، این قوانین قوانین هیدرولیک میباشند (ص.۲۶).</p>
<p dir=”RTL”>مدل فریش را در نظر بگیرید. نسخهای که مورگان به بحث در مورد آن پرداخته از سه معادله پویا تشکیل یافته که نرخ تولید کالاهای مصرفی، نرخ تولید کالاهای سرمایهای و موجودی (stock)کالاهای سرمایهای را به یکدیگر ارتباط میدهد. این معادلات را میتوان برای به دست آوردن مسیرهای زمانی سه متغیر مذکور در هر مقدار آغازین حل کرد. این مدل از منافع اقتصادی نشأت میگیرد زیرا معادلات به عنوان نمایشی از ویژگیهای اقتصاد واقعی که تحت تأثیر هیچگونه شوک چرخهای برونزادی قرار ندارد معنا مییابد، اما مسیرهای زمانی راه حل، چرخهای میباشند. چنانچه بنا باشد این تمرین مدلسازی با طرح مورگان همخوانی داشته باشد، به نظر میرسد که میبایست بگوییم «مدل»، سه معادله است، «نوع مواد اولیه سازنده مدل» ریاضیات است و «کاربردی بودن» نیز پاسخ معادلات را مییابد. اما تمایز میان مدل و کاربردی بودن آن در اینجا به نظر بیفایده میآید. معادلات مسیرهای زمانی متغیرها را <i>تعریف میکند</i>، مسیرهای چرخهای همانقدر مدل محسوب میشوند که معادلات محسوب میشوند. زمانی که فریش این معادلات را نگاشته، تنها کافی است پاسخ را بیابیم.</p>
<blockquote>
<p dir=”RTL”>این نکته را در مورد ماشین نیولین-فیلیپس حتی از این نیز سادهتر میتوان بیان نمود. در اینجا، مفروض است که «مدل» سیستم مخازن، لولهها و دریچهها میباشد. بنا به گفته مورگان، «گردش و کاربردی بودن جریان آب که نشان دهنده جریان پول است توسط هیدرولیک مدیریت میگردد» (ص.۲۲۷). اما «هیدرولیک» تنها مؤید ویژگیهای سیستم فیزیکی است و گویای اعمالی که مدلساز انجام میدهد نمیباشد. مورگان باید بگوید اجرای این «منابع قابل کاربردی بودن» مدل مذکور چیزی بیش از روشن کردن ماشین نیست (ص.۲۲۶).</p>
</blockquote>
<p dir=”RTL”>شاید این نکته قابل توجه باشد که بسیاری از مثالهای عمده مورگان در مورد مدلها، «پاسخهای» خود را به گونهای که مدل فریش تعریف مینماید، تعریف نمیکنند. برای مثال جعبۀ اجورث را در نظر بگیرید. همانطور که اکثر اقتصاددانان باور دارند، جعبۀ اجورث نموداری دو وجهی است که میتواند فراوانیها و ترجیحات اقتصاد تبادلی دو نفره را توصیف نماید. این [نمودار] تعیین نمیکند که این افراد در واقع چه عملی انجام میدهند و یا اینکه چه چیزی میتواند به معنای راهحل توازنی قلمداد گردد. برای به دست آوردن هرگونه نتیجهگیری در مورد الگوی تجارت در این مدل، میبایست فرضیات دیگری نیز به ان بیفزاییم، برای مثال اینکه تجارت در شرایط قیمتهای تخلیهکنندۀ بازار صورت میپذیرد و یا اینکه تجارتهای «بلوکه شده» وجود ندارد. چنانچه فردی نمودار جعبۀ اجورث را «مدل» قلمداد نماید، نحوه کاربرد آن در اقتصاد با الگوی مورگان مطابقت خواهد داشت؛ در این صورت افزودن فرضیاتی درباره رفتار فردی یا تعیین مفهومی راه حلی را میتوان «کاربردی بودن» قلمداد کرد. اما برداشت من این است که نظریهپردازان اقتصادی بیشتر تمایل خواهند داشت که بگویند جعبۀ اجورث تا زمانی که این مؤلفهها به آن افزوده نشده باشد، مدلی مشخص تلقی نمیشود؛ بلکه تنها مؤلفه بسیار مفیدی برای مدلسازی است.</p>
<p dir=”RTL”>طرح مورگان، با معرفی مدلها به عنوان چیزهایی که مورد کاربردی بودن قرار میگیرند، ما را تشویق مینماید که این مفهوم را نادیده بگیریم که حتی از نقطهنظر خود طراح آن، مدلها مستقل هستند. من به عنوان یک مدلساز، خودم را در حال ایجاد چیزی تلقی مینمایم که به خودی خود حیات دارد: پس از ساخت مدل، کنار مینشینم و به عملکرد آن مینگرم. اگر از این منظر بنگریم، آنچه در باره جهان بر مبنای مدل فریش حائز اهمیت است، این است که اقتصاد کاملی است که چرخههای خود را از طریق عملکرد مکانیسمهایی که توسط معادلات مدل توصیف میشوند، تولید مینماید. با توجه به اینکه اقتصاد نمونه فریش چرخههایی را سبب شده که مشابه همان چرخههایی هستند که در اقتصاد واقعی شاهد آنیم، به این نتیجه میرسیم که چرخههای واقعی میتوانند در اثر مکانیسمهایی مشابه مکانیسمهای این مدل ایجاد شوند. اما برای آنکه به این صورت بیندیشیم، میبایست چرخههای نمونه را محصول عملکرد مدل بدانیم، نه محصول کاربردی بودنهای مدلساز.</p>
<p dir=”RTL”>تأکید مورگان بر کاربردی بودن مدلها میتواند با چیزی که از دیدگاه من اصلیترین محدودیت تحلیل وی است –محدود بودن برداشت وی از چگونگی آگاهی بخشی مدلها درباره دنیای اقتصادی که ارایه میدهند- در ارتباط باشد. گرچه وی مکرراً میگوید که مدلها برای پاسخ به سؤالاتی در باب جهان به کار میروند، آشکارا نسبت به توضیح چگونگی این عمل توسط مدلها بیمیل است. اینکه مدلها چگونه درد درک جهان به ما کمک مینمایند «سؤال پیچیدهای ایست که بعداً مختصراً به آن خواهم پرداخت» (ص.۳۱)، «سؤال بسیار بغرنجتر» (ص.۳۳)، «موضوع بسیار گمراهکنندهای که به آن خواهم پرداخت» (ص.۲۳۷)، «مسئلهای که خصوصاً ناراحتکننده است» (ص.۳۹۲) و غیره. اما تا انجه که من نگریستهام وی ورای فرمولبندیهای پیچیدهای نظیر «آنها (اقتصاددانان) اطمینان دارند که مدلهایشان اصل موضوع را تا اندازهای در برخواهد داشت» (ص.۲۴۶) و یا</p>
<p dir=”RTL”>روایتها و شرحها نقش پلی شناختی میان مدل انتزاعی و نسبتاً کلی با اثباتهای آن و برداشتهای بسیار جزئیتر رویدادهای حقیقی دنیای واقعی اقتصاد ایفا مینماید.شرحها در ایجاد چنین روابط متناظری، توضیحاتی احتمالی در باب این رویدادهای دنیای واقعی ارایه میدهند (ص.۲۴۴).</p>
<blockquote>
<p dir=”RTL”>به نظر میرسد مورگان قصد دارد بگوید که توضیح پدیدههای دنیای واقعی، فقط دومین دغدغه مدلسازی است. به خاطر داشته باشید که در طرح وی، هرگونه ادعای توضیحی از این دست در «شرح» مرحله چهار گنجانده شده است. وی در توضیح تجربه خویش از توجه به توضیحاتی که اقتصاددانان در ارایه مدلها دارند، میگوید:</p>
</blockquote>
<p dir=”RTL”> شرحها و روایتها در ابتدا توسط توضیحات اقتصاددانان به دنیای مدلها وارد شدند. چیزی که از درجه دوم اهمیت برخوردار بود آن بود که اقتصاددانان قالبی برای استنتاجات بیقاعده و اتفاقی از تجربیات مدلها در رویدادهای دنیای اقتصادی ایجاد نمودند (ص.۳۶۱-۳۶۲).</p>
<p dir=”RTL”>در بهترین حالت، به نظر میرسد که مدلها فقط توضیحاتی <i>غیررسمی</i>، <i>اتفاقی</i> یا <i>احتمالی</i> ارایه میدهند؛ هرگونه اطمینانی بر این توضیحات به<i> اعتماد</i> مربوط میشود.</p>
<p dir=”RTL”>باید اذعان کنم که بخش زیادی از تجربه مت در ارایههای اقتصادادانان با تجربه مورگان شباهت دارد. اما اگر توضیح، حقیقتاً دومین دغدغه مدلسازی باشد، در اقتصاد چه چیزی نقش توضیح <i>رسمی</i>، <i>دقیق</i> یا <i>حقیقی </i>رویدادهای حقیقی دنیای واقعی را به عهده خواهد داشت؟ اگر منظور مورگان را درست متوجه شده باشم، پاسخ وی «اقتصاد» است.</p>
<p dir=”RTL”>تقریباً در انتهای کتاب، وی چنین میگوید:</p>
<p dir=”RTL”>بدون شک، اقتصاددانان پیشروی که مدلها را ایجاد نمودند، هم اهداف توضیحی داشتهاند و هم اهداف تحلیلی، اما پس از دوره درگیری داخلی نوعی تناین ایجاد شد به گونهای که مدلسازان آماری (اقتصادسنجی) بر توضیحاتی که به لحاظ نظری موثق بودند و میتوانستند به منظور اندازهگیری و آزمون فرضیات به کار روند تمرکز میکردند، در حالیکه مدلسازان ریاضیاتی بر ارایه برداشتهایی که مفاهیم را اثبات مینمود و موجب ایجاد فرضیات و بسط نظریه میگردید تمرکز مینمودند (ص.۳۸۸).</p>
<p dir=”RTL”>با توجه به این ادعای (به گمان من صحیح) مورگان که مدلسازی به اصلیترین روش عمل به علم اقتصاد مبدل شده است، مشخص نیست منظور مورگان از «بسط نظریه» در اینجا چه بوده است. در صورتی که مدلسازی همان چیزی باشد که اقتصاددانان نظریه میپندارند، چهطور ممکن است مرحله نظریهپردزای وجود داشته باشد که ورای مدلسازی پیش رود؟ درک این ادعا سادهتر خواهد بود که اقتصاد از طریق اقتصادسنجی با دنیای واقعی سر و کار دارد. احتمالاً اقتصادسنجی زمانی که بر مبنای مدلسازی مورد نظر مورگان در این کتاب ایجاد شده باد، «به لحاظ نظری موثق» است. اما در صورتی که دلیلی برای وجود تشابهات میان ویژگیهای مدلها و ویژگیهای دنیای واقعی موجود نباشد، مدلها چگونه خواهند توانست <i>اطلاعاتی</i> برای اقتصادسنجان فراهم آورند؟ من نمیدانم در صورتیکه مدلها نتوانند توضیحات صحیحی از پدیدههای دنیای واقعی ارایه نمایند، عمل مدلسازی چگونه ممکن است ارزش علمی داشته باشد؟</p>
<strong><a href=”http://makasebonline.ir/1392/11/3861.html/the-world-in-the-model-morgan-mary-s-eb9781139557962″ rel=”attachment wp-att-3863″><img class=”alignleft wp-image-3863″ alt=”The-World-in-the-Model-Morgan-Mary-S-EB9781139557962″ src=”http://makasebonline.ir/main/wp-content/uploads/2014/01/The-World-in-the-Model-Morgan-Mary-S-EB9781139557962.jpg” width=”273″ height=”389″ /></a></strong>
<p dir=”RTL”><strong>کتاب جهان در مدل؛اقتصاددانان چگونه عمل میکنند و میاندیشند اثری از مری مورگان که در سال ۲۰۱۲ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج،منتشر شده است
</strong></p>
رابرت سوگن(Robert Sudgen) استاد اقتصاد دانشگاه ایست انجلیای انگلیس است. وی در تحقیقات خود ترکیبی از روشهای نظری، تجربی و فلسفی را برای بررسی مسایل اقتصاد رفاه، انتخاب اجتماعی، انتخاب تحت شرایط عدم قطعیت، بنیانهای تصمیم و نظریه بازی، روششناسی اقتصاد و تکامل عرف اجتماعی به کار میبرد. وی در کارنامه خود تألیف یا گردآوری هشت کتاب از جمله اقتصاد حقوق، مشارکت و رفاه و اقتصاد تجربی: نگاهی دوباره به قوانین با مشارکت پنج مؤلف دیگر دارد. وی در حال حاضر بر روی کتابی در باب اقتصاد رفاه قرادادی کار میکند.
</div>
نظر شما چیست ؟
دیدگاه ها
تا کنون نظری ثبت نگردیده است.